سعیده فتحی/شهرآرانیوز، هیچ وقت آن روز را فراموش نکردم روزی که از پشت تلفن شاهد گریه دو پیشکسوت بسکتبال بودم یکی در نقش سرپرست تیم صباباتری بود و دیگری رئیس وقت فدراسیون!
خوب به یاد دارم به خاطر اتفاقاتی که سال ۸۵ در بازی صباباتری با مهرام رخ داده بود فدراسیون بسکتبال نصرالله معینی سرپرست این تیم را به همراه صمد نیکخواه بهرامی و بابک نظافت جریمه و محروم کرده بود و در بیانیه هم نوشته بودند "معینی تنبیه شد"!
این یک جمله برای من کافی بود تا از کسانیکه چنین تصمیمی گرفته و همچین متنی نوشته بودند انتقاد کنم. مطلبی نوشتم با این مضمون که چگونه توانستید برای یک مرد هفتاد ساله چنین کلمهای را به کار ببرید و خجالت نکشیدید که یکی مثل معینی را با این کسوت می خواهید "تنبیه" کنید و چرا او را در کنار بازیکنان جوان قرار دادید؟ ایکاش او را به فدراسیون فرا میخواندید و حضوری با او صحبت میکردید، حتی اگر جریمهای هم در کار بود به حرمت کسوت و سن و سالش علنی نمیکردید نه اینکه در بیانیه از تنبیه او حرف به میان آورید و...
هنوز به دفتر روزنامه نرسیده بودم که آقای معینی تماس گرفت و گفت دخترم نمیدانم چطور ازت تشکر کنم، وقتی مطلبت را خواندم نتوانستم جلوی خودم را بگیرم، برای همه مهر و محبتی که به من داری ممنونم. واقعا وقتی فهمیدم من را هم جریمه کردند دلم شکست، من با این سن و سالم فقط تلاش کردم که جو را آرام کنم، اما آنها ... وسط حرف هایش بود که بغضش ترکید و گفت:« فقط خواستم ازت تشکر کنم ممنون که شما حرمت کسوت مرا نگه داشتی و به دیگران هم این را یاد آور شدی...»
خیلی از تماس نصرالله معینی نگذشته بود که محمود مشحون رئیس فدراسیون تماس گرفت، با خودم گفتم حتما بخاطر مطلبی که نوشتم ناراحت شده و زنگ زده است، اما در کمال تعجب برعکس آن بود و تا جواب دادم گفت: «خانم فتحی فقط تماس گرفتم که ازت تشکر کنم ممنون بابت یادآوری که به ما کردی، کاملا حق را نوشتی و ما اشتباه کردیم. باید حواس مان به این چیزها باشد. از ما سن و سالی گذشته و نباید حرمتها را نادیده گرفت...» مشحون هم وقتی داشت این حرفها را میزد خیلی عجیب گریه کرد و گفت:« خیلی تحت تاثیر مطلبت قرار گرفتم و گفتم اول به شما زنگ بزنم و بعد هم به آقای معینی زنگ میزنم و از دلش در میآورم.» من هم که کاملا در شوک بودم گفتم: اتفاقا آقای معینی هم حال شما را داشت و خوشحالم که متوجه این اشتباه شدید و...
بعدها محمود مشحون چندین بار از آن روز در محافل کوچک یاد کرد و گفت: «همین خانم اشک من را با مطلبی که نوشته در آورده است!» البته آن زمان ها نگاه مشحون به ما به عنوان دوست بود و بعدها شدیم دشمن!
حالا امروز با شنیدن رفتن عمو نصرالله یاد آن روز افتادم و یاد اینکه ما تا چه اندازه حرمت پیشکسوتان بسکتبال را نگه میداریم؟ چقدر جویای احوال آنها هستیم؟ چند نفر از جامعه بسکتبال وقتی نصرالله معینی در بستر بیماری بود به او سر زدند؟ چه کسی میداند حال کدام پیشکسوت بد است و به کمک احتیاج دارد؟ خود محمود مشحون این روزها کجاست؟ چه کسی حالش را میپرسد؟ هرچه باشد جامعه بسکتبال نباید احترام به پیشکسوت را فراموش کند. نباید بزرگان بسکتبال به فراموشی سپرده شوند. باید قدر آنها را تا هستند بدانیم و تاج سر بسکتبال شان کنیم.
یکی دیگر از مردان خوب بسکتبال رفت، قدر آنهایی که مانده اند را بدانیم...